زنان عاشورایی

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

پیام عاشورا

01 آذر 1393 توسط آزادداور.محبی

موضوعات: حضورزنان در عاشورا و‍‍پیام رسانی
اما درباره حضور این زنان در حادثه عاشورا بیشتر به محور “پیام رسانى” باید اشاره کرد . البته جهات دیگرى نیز وجود داشت که فهرست وار به آنها اشاره مى ‏شود که هر کدام مى ‏تواند به عنوان ” درس عبرت” مورد توجه باشد:ـ مشارکت زنان در جهاد: شرکت در جبهه پیکار و همدلى و همراهى با نهضت مردانه امام حسین(ع) و مشارکت در ابعاد مختلف آن از جلوه‏هاى این حضور است. چه همکارى طوعه در کوفه با نهضت مسلم، چه همراهى همسران برخى از شهداى کربلا، چه حتّى اعتراض و انتقاد برخى همسران سپاه کوفه به جنایت هاى شوهران شان مثل زن خولى.
- آموزش صبر: روحیه مقاومت و تحمل زنان به شهادت ها در کربلا درس دیگر نهضت بود. اوج این صبورى و پایدارى در رفتار و روحیات زینب کبرى(ع) جلوه ‏گر بود.
ـ پیام رسانى: افشاگری هاى زنان و دختران کاروان کربلا چه در سفر اسارت و چه پس از بازگشت به مدینه پاسدارى از خون شهدا بود. سخنان بانوان، هم به صورت خطبه جلوه داشت، هم گفتگوهاى پراکنده به تناسب زمان و مکان.

ـ روحیه بخش: در بسیارى از جنگ ها حضور تشویق آمیز زنان در جبهه، به رزمندگان روحیه مى ‏بخشید. در کربلا نیز مادران و همسران بعضى از شهدا این نقش را داشتند.
ـ پرستارى: رسیدگى به بیماران و مداواى مجروحان از نقش هاى دیگر زنان در جبهه‏ ها، از جمله در عاشوراست. نقش پرستارى و مراقبت حضرت زینب(س) از امام سجاد(ع) یکى از این نمونه ‏هاست. (1)
ـ مدیریت: بروز صحنه ‏هاى دشوار و بحرانى، استعدادهاى افراد را شکوفا مى‏سازد.
نقش حضرت زینب(ع) در نهضت عاشورا و سرپرستى کاروان اسرا، درس«مدیریت در شرایط بحران»را می ‏آموزد. وى مجموعه بازمانده را در راستاى اهداف نهضت، هدایت کرد و با هر اقدام خنثى کننده نتایج عاشورا از سوى دشمن، مقابله نمود و نقشه‏ هاى دشمن را خنثى ساخت.

ـ حفظ ارزش ها: درس دیگر زنان قهرمان در کربلا، حفظ ارزش هاى دینى و اعتراض به هتک حرمت خاندان نبوت و رعایت عفاف و حجاب در برابر چشم هاى آلوده است. زنان اهل بیت، با آن که اسیر بودند و لباس ها و خیمه‏های شان غارت شده بود و با وضع نامطلوب در معرض دید تماشاچیان بودند، اما اعتراض کنان، بر حفظ عفاف تأکید مى ‏ورزیدند. امّ کلثوم در کوفه فریاد کشید که آیا شرم نمى ‏کنید براى تماشاى اهل بیتپیامبر جمع شده ‏اید؟
وقتى هم در کوفه در خانه‏ اى بازداشت بودند، زینب اجازه نداد جز کنیزان وارد آن خانه شوند. در سخنرانى خود در کاخ یزید نیز بر این گونه گرداندن بانوان شهر به شهر، اعتراض کرد: «امن العدل یابن الطلقاء تخدیرک حرائرک و امائک و سوقک بنات رسول الله سبایا قد هتکت ستورهن و ابدیت وجوههن یحدو بهن الأعداء من بلد الى بلد و یستشرفهن اهل المناهل و المعاقل و یتصفح وجوههن القریب و البعید و الغائب و الشهید…» (2) و نمونه‏ هاى دیگرى از سخنان و کارها که همه درس ‏آموز عفت و دفاع از ارزش هاست.
ـ تغییر ماهیت اسارت: اسارت را به آزادى بخشى تبدیل کردند و در قالب اسارت، به اسیران واقعى درس حریت و آزادگى دادند.
ـ عمق بخشیدن به بعد عاطفى و تراژدیک کربلا: گریه ‏ها، شیون ها، عزادارى بر شهدا و تحریک عواطف مردم، به ماجراى کربلا عمق بخشید و بر احساسات نیز تأثیر گذاشت و از این رهگذر، ماندگارتر شد.


________________________________________
پی ‏نوشتها
1ـ در این زمینه ر.ک: مقاله “درسهاى امدادگرى در نهضت عاشورا” از مؤلف ِمجله پیام هلال،شماره 26،شهریور1369
2ـ عوالم(امام حسین)،ص 403،حیاة الامام الحسین،ج 3،ص 378
فرهنگ عاشورا صفحه 195
جواد محدّثی

 1 نظر

تنهایی

01 آذر 1393 توسط آزادداور.محبی


از زبان حضرت زینب:

در صحنه با شکوه عاشورایــــی

در بارش تیغ و غربت و تنهایـــی

با قافله ای که رنج با خود می برد

والله نـــدیده ام بــــه جــز زیبایی!


 1 نظر

زنان عاشورایی

01 آذر 1393 توسط آزادداور.محبی

موضوعات: حضورزنان در عاشورا و‍‍پیام رسانی
زنانی که از خیام حسینی به طرف دشمن بیرون آمدند و جنگیدند عبارت بودند از: کنیز مسلم بن عوسجه، ام وهب زن عبد الله کلبى، مادر عبد الله کلبى، مادر عمر بن جناده، زینب کبرى(س). زنى که در عاشورا شهید شد، مادر وهب بود، بانوى نمیریه قاسطیه، زن عبد الله بن عمیر کلبى که بر بالین شوهر آمد و از خدا آرزوى شهادت کرد و همان جا با عمود غلام شمر(ل) که بر سرش فرود آورد، کشته شد.
در عاشورا دو زن از فرط عصبیت و احساس، به حمایت از امام برخاستند و جنگیدند:
یکى مادر عبد الله بن عمر که پس از شهادت فرزند، با عمود خیمه به طرف دشمن روى کرد و امام او را برگرداند. دیگرى مادر عمرو بن جناده که پس از شهادت پسرش، سر او را گرفت و مردى را به وسیله آن کشت، سپس شمشیرى گرفت و با رجزخوانى به میدان رفت، که امام حسین(ع) او را به خیمه ‏ها برگرداند(2)
دختر عمر (همسر زهیر بن قین) نیز در راه کربلا به اتفاق شوهرش به کاروان حسینى پیوست. زهیر بیشتر تحت تأثیر سخنان همسرش حسینى شد و به امام پیوست .رباب، دختر امرء القیس کلبى، همسر امام حسین(ع) نیز در کربلا حضور داشت، مادر سکینه و عبد الله.
زنى از قبیله بکر بن وائل نیز حضور داشت، که ابتدا با شوهرش در سپاه ابن سعد بود، ولى هنگام حمله سپاهیان کوفه به خیمه‏ هاى اهل بیت، شمشیرى برداشت و رو به خیمه ‏ها آمد و آل بکر بن وائل را به یارى طلبید.
زینب کبرى و امّ کلثوم (س)، دختران امیر المؤمنین(ع)، همچنین فاطمه دختر امام حسین (ع) نیز جزو اسیران بودند و در کوفه و… سخنرانی هاى افشاگرانه داشتند. مجموعه این بانوان، همراه کودکان خردسال، کاروان اسراى اهل بیت را تشکیل مى‏ دادند که پس از شهادت امام و حمله سپاه کوفه به خیمه ‏ها، ابتدا در صحرا متفرق شدند، سپس به صورت گروهى و اسیر به کوفه و از آنجا به شام فرستاده شدند.
________________________________________
پی ‏نوشتها
1ـ زندگانى سید الشهدا، عمادزاده، ج 2،ص 236، به نقل از لهوف، کبریت احمر و انساب الأشراف .
جواد محدّثی

 نظر دهید »

طوعه

01 آذر 1393 توسط آزادداور.محبی


در زمانی که کوفیان بی وفایی خود را نشان داده نمایندهء امام حسین علیه السلام را تنها گداشتند، بانویی با ایمان و شجاع به نام “طوعه” صداقت و وفای خود را به نمایش گذاشت و به مسلم پناه داد، بدون آنکه ترسی به دل راه دهد.
با جوّ ارعاب و موج خشونت آمیزی که ابن زیاد به راه انداخته بود، مردان و زنان از همراهی با مسلم کناره گرفتند، زنان به سراغ همسران، فرزندان و برادران خود می رفتند و آن ها را از همراهی با نهضت باز می داشتند؛ با این بهانه که دیگران این کار را انجام خواهند داد. مردان نیز به سراغ فرزندان و برادران خود می رفتند و آنان را از لشکر شام می ترساندند و با خود می بردند.

اوضاع به گونه ای شد که از آن جمعیت انبوه در نماز مغرب، تنها سی نفر باقی مانده بودند. مسلم از مسجد که بیرون آمد، همین تعداد اندک هم پراکنده شدند. مسلم بن عقیل در کوچه های کوفه راه می پیمود تا به در خانهء زنی به نام “طوعه” رسید که منتظر فرزند خویش بود. وی از “طوعه” جرعه ای آب خواست، “طوعه” برای آن جناب آب آورد و مسلم آب نوشید و همان جا نشست. طوعه به خانه رفت و برگشته به مسلم گفت: مگر آب نیاشامیدی؟ برخیز و به خانه ات برو. مسلم جواب نداد. “طوعه” دوباره تکرار کرد. اما باز هم پاسخی نشنید. آن گاه گفت: سبحان الله، ای بندهء خدا برخیز به سوی اهل خود برو! چرا که بودن تو در این وقت شب بر در خانهء من شایسته نیست و من نیز از بودنت در این جا راضی نیستم. مسلم سخن گفت و “طوعه” وقتی فهمید او نمایندهء امام حسین علیه السلام است به او پناه داد.(1)
مسلم در خانهء “طوعه” بود، پسر “طوعه” بازگشت و متوجه حضور مسلم در خانه شد. پسر تهدیدهای ابن زیاد و جایزهء عبیدالله برای دستگیری مسلم را برای مادر بازگو کرد، “طوعه” احساس کرد ممکن است پسرش خبر مسلم را به عبیدالله بدهد، او را سوگند داد که این راز را مخفی دارد. ولی او به طمع جایزه این خبر را به ابن زیاد رساند. (2)
صبح روز بعد، زمانیکه صدای شیههء اسبان به گوش مسلم رسید، دعای خود را با عجله تمام کرد و سلاح پوشیده رو به طوعه” کرد و گفت : ای طوعه! آنچه بر تو بود، انجام دادی و از شفاعت حضرت رسول نصیب یافتی. من دیشب در خواب عمویم امیر مؤمنان را دیدم که مرا فرمود: فردا پیش من خواهی بود. (3)

با دقت در این واقعه تاریخی چند نکته مهم دربارهء این بانوی بزرگوار می توان ذکر کرد:
1. نام “طوعه” در شمار یاران مسلم بن عقیل نمایندهء امام حسین علیه السلام ثبت و در تاریخ از او به نیکی یاد شد، همان گونه که از فرزند و همسرش به زشتی یاد می شود. زنی که با وجود داشتن چنین همسر و فرزندی ، با شجاعت و ایمان ، نه تنها از میزان ارادتش به خاندان رسالت کاسته نشد بلکه وفاداریش را نیز ثابت کرد.
2. در آن موقعیتی که بیشتر مردان و زنان فرار کردند تا با مسلم برخورد نکنند و به اتهام همکاری با وی گرفتار و کشته نشوند، این بانو بدون هیچ ترسی به او پناه داد و به تکلیف شرعی خود عمل کرد.
3. این عمل خدایی او از سوی مسلم تأیید شد و وعده شفاعت از سوی پیامبر اسلام به وی داده شد.
4. این سخن “طوعه” که گفت : “مگر آب نخوردی … برخیز و به خانهء خود برو و من راضی نیستم که تو بر در خانه من بمانی” دلیل روشنی بر معرفت این بانو به حلال و حرام و پرهیز از مواضع تهمت است.


پی نوشت ها:
1. تاریخ طبری، ج 4، ص 278
2. ابن اعثم کوفی، الفتوح، ص 858
3. بهایی، الکامل، ص 618 و دمع السجوم، ص 50
4. برگرفته از کتاب نقش زنان در حماسه عاشورا، ص 33

 نظر دهید »

حضرت زینب(س)

30 آبان 1393 توسط آزادداور.محبی

 

 

خداوند برای خصوصيات و ويژگی های اخلاقی ، الگوهايی در عالم تعبيه فرموده كه هر كس ، در هر كجا با نظر به اُفق بلند الگو ، بتواند خود را در مسير جاذبيت آن قرار دهد و به طور مداوم و به عشق رسيدن به سرحدّات الگو از تكاپو و تلاش باز نايستد.

صبر در متون دينی دارای سه شعبه می باشد:
صبر در مصيبت ، صبر در طاعت و صبر بر معصيت.

جهان آدميزادگان بدون درد و رنج متصور نيست. پيمانه¬ ي هر كسي تا بدان¬جا كه گنجايش و وسع داشته باشد، با گرفتاري¬ها در هم آميخته است؛ )لقد خلقنا الانسان في كبد) (1)
مصيبت ها كيميا صفت، مس وجود آدميان را به طلا مبدل می كنند، ولی اگر مقياس كربلا نبود و اگر زينب(س) نبود چه بسيار مردان و زنانی كه در نيمهء راه باز می ماندند. كربلا تا قيامت مقياس همگان است تا گرفتاری ها و مشقات خود را با آن توزين كرده و از فشار روحی بر خود بكاهند.
اما صبر چيست؟ صبر در چنان موضعی نشستن حالتی در آدمی است كه در اولين مواجهه اش با گرفتاری بتواند تعادل روحی خود را بازيابد و آن گاه واكنش مناسب و به جا اتخاذ نمايد.
بسياری از مردم در دو حالت ، فرصت های گرانبها را از كف داده اند ؛ يكی در هيجانات شادی آور مفرط و ديگری در اوج غم های جان فزا. صبر بهترين وسيله برای رسيدن به موازنهء روانی و استفاده از فرصت ها در اين دو حالت است ولی زينب(س) به بهترين شكل از فرصت ها بهره جست. برای بيان اين منظور كلام خود را با استمداد از تاريخ توسعه می دهيم:


كربلا در دو نگاه ؛ زينب(س) و دو مخاطب ؛
حضرت زينب (س)دو نگاه به كربلا دارد. در يك نگاه ، كربلا دريای خون و لختهء مصيبت است: أتدَرون أيَّ كبد لمحمّد فريتم وأيَّ دم له سفكتم، وأيَّ …؟ آيا می دانيد چه جگری از پيغمبر(ص) پاره پاره كرديد و چه خونی از او ريختيد؟ (2)
مصيبت آن قدر بزرگ است كه رگ و پی ستون ديانت را از هم گسيخته و افلاك و زمين بر اساس شعور باطنی خود كه نور وجودشان را از نور وجود او ستانده اند، نزديك است كه عنان وجود از كف بدهند.(3)
در اين نگاه دل دريايي زينب سخت طوفاني است و كلام جانگداز او در پاسخ عبيدالله ملعون از ژرفاي غم او حكايت دارد:
« لقد قتلت كهلي و قطعت فرعي و اجتثثت اصلي فان يشفك هذا فقد اشتفيت يابن مرجانه(4)؛ به راستی كه بزرگم را كشتی و شاخه ام را قطع كردی و ريشه ام را كندی ، اگر اين تو را شفا می دهد شفا بگير ، ای پسر مرجانه »
اين جا او به صبر نياز دارد چرا كه تنها رسول توانای ديار ثارالله است. او صبر پيشه می كند و بعد بهترين كلام را بر زبان می راند، بهترين سكوت را عملی می سازد، بهترين نگاه ، بهترين گريه ، بهترين فرياد و بهترين مرثيه را شيوهء خود می سازد.
اين درس صبر زينب(س) است. نه آن كه در بايگانی عواطف خود ، از زينب صبور سپيدموی غصه داری بسازيم كه در گوشهء تاريخ كز كرده ، بر برادران و فرزندان … مويه می كند.
صبر زينب يك شورش بر اساس حياتی معقول است كه همواره در بحرانی ترين شرايط، بهترين جهت را برای تاريخ و زمانه ساخته و پرداخته كرده و عالمی را درس داده است.
ولی اين صبر چگونه ممكن است؟ چگونه آن دل طوفان زده را می توان به اختيار عقل و خرد درآورد؟
چرا دستگاه ادراك ما از چشم و گوش و دل و عقل ، همه و همه در مواقعی نه اين چنين كه مواقعی نازل تر، ديگر در اختيار هيچ فرماندهی نيست: «من عشق شيئاً اعشي بصره و اعمي قلبه فهو ينظر بعين غير صحيحة ويسمع باذن غير سميعة قد خرقت الشهوات وعقله …» (5)
سرّ اين صبوری در نگاه ديگر زينب به كربلاست كه مخاطبی ديگر دارد. بانويی كه وقتی بر عمرسعد خطابه می خواند مصيبت را بزرگ تر از فهم و عقل او می شمرد. اويی كه وقتی ندبه می كند و مويه می سازد، اسبان نيز طاقت شنيدن ناله اش را ندارند…(6)
زمانی كه فقط خود اوست و خدا و كشتهء غرقه به خونش، دستان خود را به زير آن پاره پاره تن می برد و تمام وجودش غرق در محبت و معرفت به خداوند التماس می كند: «ربنا تقبل منا هذا القربان»(7)
حضرت زينب(س) شاگرد كلاس خطابهء امام علی(ع) است. او شاگرد زيرك و فطن مكتب امام علی (ع) ، كه از الف الفبای آن كلاس احديّت را فهميده است. او بارها و بارها از پدر شنيده و از رفتارش خوانده و حتی فكر و انديشه¬ي علي را گمانه زده كه: «عظم الخالق في أنفسهم فصغر مادونه في أعينهم» (8) اگر خدا در جان كسی بزرگ شد؛ غير خدا هر آنچه كه هست در مشاعر او كوچك است. و خداوند در جان زينب (س) بسی بزرگ است. در مقياس با خداست كه حجت او كم است. ديدهء خدابين زينب(س) است كه در جوار خداوند هيچ بزرگی را نمی بيند اين ايمان و باور است كه زينب(س) را به چنان صبوری فرا می خواند و صبوری او عين علم اوست ، نه به مانند كسی كه از روی جهل و عدم آگاهي از عمق مصيبت، صبوری به خرج دهد.
در اين بين توجه به اين مهم، اساسی است كه زينب آن چنان در بستر تربيت فاطمی و علوی به تعادل قوا رسيده كه همهء ظرفيت ها انسانی و زنانگی او يكی جا و متوازن رشد نموده است.


آن بی بی دو عالم زنی است كه در اوج مستوريت و عفت و حيا رشد كرده و در مدار تعالی، ويژگی هاي زنانگی اش باليده است. در عين حال تعليم حيا و عفت و پوشش در فرهنگ تربيتی خانهء فاطمه(س) به هيچ وجه به معنای انزوا، بی توجهی به مصالح اجتماعی اسلام، عدم شكوفايی خصايص انسانی و روحيهء شهامت و رشادت نيست. چه اين كه زينب كبري(س) در عين حركت تام در مسير زنانگی و رعايت همهء حريم ها، به دقت مقتضی آن چنان شهامت از خود نشان داده و با درايت و تدبيرش نظم مورد نظر فرهنگ عاشورا را در پی گرفته كه همگان را متعجب كرده است. از نظر ما اين ويژگی، خصيصهء تربيت فاطمی و علوی است.
در بيان صبر بر معصيت كلام را طولانی نمی كنيم كه زينب سرشار از شراب طهور محبت و صاحب ولايت است و اين مقام با هيچ گناهي جمع نمی گردد كه فرمود: )لاينال عهدي الظالمين((9)
در صبر بر طاعت نيز به ذكر اين مورد بسنده می كنيم كه آن بانويی كه مصيبات كمر او را خميده كرده و سختی بار رسالت او را آزرده، سفر پر خطر و سهمگين شام را پشت سر گذارده، مجالس ميگساری و سرمستی را نظاره كرده و تمام اين ها هر كدام بر جام بلايش افزوده وقتی در شام مستقر می شود، در آن خرابه مشغول عبادت می گردد و امام سجاد(ع) بر حضرتش وارد شده ، ديدند آن بی بی باز هم نشسته نماز می خوانند:
_ عمه جان نشسته نماز می خوانيد؟
_ ای عزيز برادرم ، از فرط گرسنگی بر قدم هايم راست نمی گردم.(10)
نمی توان قلم را از نگارش اين نكته بازداشت كه شايد خاطرهء اين نمازهای نشستهء زينب(س)است كه امام سجاد(ع) را زين العابدين كرده و اين سوز دل زينب است كه از صحيفهء سجاديه به گوش می رسد، سخن خود را در بخش اوصاف ملكوتی مخدره زينب (س) با شعر رسای مرحوم كمپاني محقق اصفهانی به پايان می بريم:
مليكة الدنيا عقيلة النساء
عديلة الخامس من اهل الكساء
شريكة الشهيد في مصائبه
كفيلة السجاد في نوائبه
بل هي ناموس رواق العظمه
سيدة العقايل المعظمة(11)


پی نوشت ها:
1. بلد (90): 4
2. شيخ مفيد، كتاب الامالي، ص 323
3. اشاره به حديث شريف «حسين مني و انا من حسين» از رسول مكرم اسلام است كه بر اساس آن می توان استنباط كرد اگر همهء وجود، شعاع نور پيغمبر اكرم(ص) و كلمهء نوريه محمديه و صادر اول است ، پس هستی خود را از هست حسين بن علی(ع) نيز عاريت گرفته است چرا كه نور وجود حسين(ع) همان نور وجود پيامبر(ص) است.
4. منهاج الدموع، ص 370
5. نهج¬البلاغه، خ 109

6. … حتي رأينا دموع الخيل ينحدر علي حوافرها؛ مقتل خوارزمي، ج 2، ص 39
7. سيدرضا صدر، پيشواي شهيدان، ص 225
8. فيض¬الاسلام، نهج¬البلاغه، خطبه¬ي 185 (خطبه¬ي متقن)
9. بقره (2): 124
10. ر.ك؛ سيد نعمت الله جزايری، الخصايص الزينبيه، ص 120
11. الانوار القدسيه، ص 117 و 118
نامه جامعه حوزه ـ شماره هشتم ـ ص 49 ـ فریبا علاسوند

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
 ابزارهای زیبا سازی برای سایت و وبلاگ

الیس الصبح بقریب؟

ساعت فلش مذهبی

زنان عاشورایی

موضوعات

  • همه موضوعات
  • نقش حضرت زینب (س)
  • گالری عکس عاشورا
  • حضورزناندر عاشورا و‍‍پیام رسانی
  • اولین زن عاشورایی
  • زنان در حادثه عاشورا
  • زینب و تنهایی
دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      

حرفی از جنس نور

قالب وبلاگ

برچهره دلربای مهـــدی(عج) صلوات

نوای محــــــرم



مقتدر مظلوم :: نوای وبلاگ

کد مداحی آنلاین برای وبگاه
  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات








امتیاز دهید

  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس